کد مطلب:231487 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:210

مناقب حضرت موسی بن جعفر
99- علی بن اسباط گوید: به حضرت رضا علیه السلام عرض كردم: مردی به برادرت ابراهیم گفت: پدرت در حیات است، و تو می دانی این موضوع از چه قرار است.

امام رضا علیه السلام فرمود: سبحان الله! پیغمبر خدا از دنیا می رود و لیكن



[ صفحه 366]



موسی بن جعفر در دنیا باقی می ماند، به خداوند سوگند موسی بن جعفر علیهماالسلام از دنیا رفت، همان طور كه حضرت رسول صلی الله علیه و آله جهان را وداع گفت.

خداوند متعال از روزی كه پیغمبرش از دنیا رفته است تا امروز این دین را به فرزندان عجم ها تقویت كرده و به آنان منت گذاشته است، و خویشاوندان پیغمبر را از آن دور داشته است.

خداوند در این مورد به اولاد عجم ها بخشیده آنچه را كه از غیر آنان منع كرده است.

من در ماه ذی حجه هزار دینار قرض پدرم را دادم، و زنانش را طلاق گفتم و بردگانش را آزاد كردم، به من از برادران رسید آنچه از برادران یوسف به او رسید.

100- مسافر گوید: حضرت موسی بن جعفر علیهماالسلام در هنگامی كه او را به طرف عراق می بردند فرزندش ابوالحسن را امر كرد تا شبها در دهلیز خانه بخوابد، تا هنگامی كه از پدرش خبری برسد.

راوی گوید: ما شب ها در دهلیز خانه برای او رخت خواب پهن می كردیم، و بعد از عشاء می آمد و در آنجا می خوابید، پس از اینكه صبح می شد به منزلش می رفت.

مسافر گوید: این جریان چهار سال ادامه داشت، یكی از شبها حضرت رضا علیه السلام تأخیر كرد، ما برای او بستر خواب پهن كردیم و او در موقع معین نیامد.

در این هنگام اعضاء خاندان موسی بن جعفر نگران شدند، و ما را وحشتی



[ صفحه 367]



بزرگ فراگرفت، پس از اینكه صبح شد تشریف آوردند و نزد اهل و عیال رفتند، و با ام احمد گفتگو كردند.

امام رضا علیه السلام به ام احمد فرمودند ودائع پدرم را بیاور.

در این هنگام ام احمد فریادی كشید و دست بر چهره خود زد و گریبان چاك نمود، و گفت: به خداوند سوگند كه سید من درگذشت.

حضرت رضا علیه السلام او را از گریه كردن بازداشت، و فرمود: از این موضوع سخن نگو و چیزی اظهار مكن، تا آنگاه كه خبر از طرف والی منتشر گردد.

ام احمد كیسه ای بیرون آورد كه در او دو هزار و یا چهار هزار دینار بود و آن كیسه را به حضرت رضا تسلیم كرد.

ام احمد گفت: هنگامی كه موسی بن جعفر را از مدینه بیرون بردند، آن حضرت كیسه ای به من دادند، و فرمودند: این را نگهداری كنید، و كسی را از آن اطلاع ندهید، تا آنگاه كه از دنیا بروم، هرگاه از دنیا رفتم هر یك از فرزندان من كه این كیسه را از تو طلب كردند كیسه را به او بده و بدان كه من مرده ام.

اینك به خداوند سوگند علامت های سید من آشكار شد و معلوم شد كه وی وفات كرده است.

حضرت رضا علیه السلام امانت را از وی گرفت و گفت: در این مورد سكوت كنید تا خبر وارد شود.

امام علیه السلام از منزل بیرون شد و دیگر برای خواب آنجا نیامد.

چند روز از این قضیه گذشت كه خبر مرگ آن حضرت به مدینه رسید، و



[ صفحه 368]



معلوم شد همان روزی كه امام رضا آمد ودیعه ها را گرفت همان روز موسی بن جعفر وفات كرده بود، و آن جناب طبق معمول از خوابیدن در منزل پدرش خودداری كرد.

101- در كتاب موالید الائمه علیهم السلام از حضرت رضا علیه السلام روایت شده كه فرمود:

موسی بن جعفر علیهماالسلام در سن پنجاه و چهار سالگی در سال یكصد و هفتاد و سه وفات كردند، و ولادت آن جناب در سال یكصد و بیست و نه واقع شد، وی با پدرش نوزده سال و پس از پدرش سی و پنج سال زندگی كرد.

102- علی بن رباط گوید: به حضرت رضا علیه السلام عرض كردم: مردی در نزد ما هست و می گوید: پدرت زنده است! و تو می دانی قضیه چیست.

حضرت فرمود: سبحان الله! پیغمبر خدا از دنیا رفته و لیكن موسی بن جعفر زنده است، آری به خداوند سوگند موسی بن جعفر درگذشت اموالش تقسیم شد و كنیزانش هم شوهر كردند.

103- احمد بن حماد گوید: عثمان بن عیسی رواسبی كه یكی از كارگذاران موسی بن جعفر علیهماالسلام بود و در مصر اقامت داشت، اموال زیادی با شش كنیز در نزد او بود.

حضرت رضا علیه السلام برای او سفارش كردند در مورد اموال و كنیزان كه در نزد او هست وظیفه خود را انجام دهد.

عثمان بن عیسی گفت: پدرت نمرده است، راوی گوید: حضرت رضا علیه السلام برای او نوشت:

پدرم درگذشت و ما میراث او را تقسیم كردیم، و اخبار موت او به تواتر



[ صفحه 369]



رسیده است، و حضرت رضا با او احتجاج كردند.

وی در پاسخ نوشت اگر پدرت نمرده است كه تو حقی به این اموال نداری، و اگر چنانچه مرده باشد او به من نگفته است تا اموال را به تو بدهم، من اینك كنیزان را آزاد كردم و آنها هم شوهر كرده اند.

104- ابوعاصم گوید: حضرت رضا علیه السلام فرمود: موسی بن جعفر علیهماالسلام روزی در نزد پدرش سخن می گفت و بسیار نیكو سخن می گفت، پدرش فرمود: سپاس خداوندی را كه تو را جانشین پدران و موجب خوشحالی فرزندان قرار داد.

105- حسن بن جهم گوید: در خدمت حضرت رضا علیه السلام از پدرش سخن به میان آمد، فرمود: هیچ عقلی به عقل او نمی رسید، وی گاهی با سیاهان مشورت می كرد، اعتراض می كردند چرا با سیاهان مشورت می كنید؟

فرمود: خداوند متعال گاهی سخن حقی بر زبان آنها جاری می كند.

حضرت رضا فرمود: گاهی سیاهان در امر زراعت و باغداری پیشنهادی می كردند و موسی بن جعفر پیشنهاد آنها را عمل می كرد.